آینده دستنیافتنی کمالگراها
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۱۱۷۱۶
این قبیل افراد که به غلط کمالگرایی را بهعنوان نوعی ارزش و نماد موفقیت میشناسند بسیار ایدهآلگرا هستند و جز به کمال و بهترین بودن رضایت نمیدهند و درجستوجوی کمالگرایی و بیعیب و نقص بودن، خواب و آسایش را بر خود و خانوادهشان حرام میکنند. روانشناسان معتقدند داشتن توقعات و معیارهای بالا برای موفقیت و ترس زیاد از شکست، سلامت روان را به خطر میاندازد و طبق گزارشهای بالینی تنها دستاورد کمالگرایی، افسردگی، ضعف عزتنفس، کاهش اعتماد به نفس، اضطراب، بیقراری، ناامیدی و حتی خودکشی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کمالگرایی در سالهای رشد شکل میگیرد، پس جوانان آسیبپذیرترین قشر هستند که انرژی بسیاری را در راه رسیدن به کمال هدر میدهند. افراد کمالگرا در همسریابی، همسرگزینی، مراسم ازدواج، تحصیل، خرید خانه و ملزومات زندگی، انتخاب شغل و حتی رفتار با فرزندان میخواهند بهترین باشند و چون معیارشان واقعبینانه و گاهی دستیافتنی نیست، همواره احساس ناخرسندی، نارضایتی، ضعیفبودن و ناقصبودن میکنند.
شیوا شریعتپناهی، کارشناس ارشد روانشناسی میگوید: برخی خانوادههای امروزی و بهخصوص نسل جوان دچار درجاتی از کمالگرایی هستند. گرایش افراطی به بیعیب و نقص بودن دارند و کوچکترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی میپندارند و مضطربانه انتظار پیامدهای شوم شکست را میکشند و اگر به اهداف بلندپروازانهشان نرسند، خود را شکستخورده میدانند. آنها نسخه همه اتفاقهای دنیا را با قانون همه یا هیچ میپیچند؛ یعنی نتیجه هر کاری را یا شکست کامل میدانند یا موفقیت کامل. به همین دلیل اینگونه خانوادهها که بهدنبال بهترینها هستند، همیشه در حالت تنش و اضطراب بهسر میبرند.
برای اینکه در وجود یک فرد، یک خصیصه شخصیتی پرورده شود و شکل بگیرد، از لحظه تولد تا بزرگسالی چندین عامل باید دست به دست هم دهند. بهگفته شریعتپناهی آنهایی که بیش از حد کمالگرا هستند در کودکی والدینی قدرتطلب داشتهاند. پدر و مادری که مدام به فرزندشان القا کردهاند که «همیشه ما درست میگوییم»، «حق با ماست»، «بهترین رفتار درست از سوی ماست»، به اجبار و زور به فرزندانشان میآموزند که بهترین ویژگیها را دارند و با تنبیه، کودکانشان را مجبور میکنند که توقعاتشان از زندگی زیاد باشد و به معیارها و درجات بالای موفقیت دست یابند. درحالی که این معیارها بهقدری غیرواقعبینانه است که در کمتر موردی بچهای بتواند به آن دست یابد.
این روانشناس ادامه میدهد: علاوه بر والدین قدرتطلب، والدین کمالگرا هم بچههای کمالگرا تحویل جامعه میدهند. پدر و مادری که خودشان کمالگرا هستند نه تنها موفقیتهای فرزندانشان را کوچک میشمارند بلکه موفقیتهای خودشان را هم قبول ندارند. آنها یک شخصیت وسواسی و بیش از حد منظم دارند و به همین دلیل کودکان این افراد هیچوقت احساس خوبی نسبت به موفقیتهایشان ندارند و در نتیجه احساس خوبی هم نسبت به خودشان ندارند، چون هیچوقت نتوانستهاند والدینشان را خشنود کنند.
جالب است بدانید کمالگرایی نوع مثبت و روی خوشی هم دارد. افرادی که کمالگرای بهنجار یا سازگارانه هستند معیارهای بالایی را برای خود درنظر میگیرند اما بهجای اینکه رسیدن یا نرسیدن به آن معیارها برایشان مهم باشد، نقش تلاشکردن برای رسیدن به هدف برایشان اهمیت دارد. شریعتپناهی میگوید: کمالگرایان مثبت از کار و تلاش زیاد لذت میبرند و وقتی در انجام دادن یا ندادن کاری آزادند، سعی میکنند آن را به بهترین نحوی که میتوانند انجام دهند. کمالگرایی بهنجار نه تنها سبب ایجاد مشکلی نمیشود بلکه باعث میشود که فرد استعدادهای خود را شکوفا کند و به احساس رضایت شخصی بالایی دست یابد. اما کمالگرایان نابهنجار یا روانرنجور بیشتر در فکر آن هستند که مبادا اشتباهی از آنها سر بزند. آنها هیچوقت کاملا احساس پیروزی نمیکنند و حتی اگر از دیگران بهتر کار کنند، باز هم احساس رضایت ندارند. این افراد هر چقدر هم که به موفقیت دست پیدا کنند راضی نمیشوند و خود را سرزنش میکنند و هدف بالاتری را درنظر میگیرند. آنها در این زنجیره بیانتها گیر افتاده و همیشه با خودشان درگیرند.
۴ گام برای تغییرکردنتغییردادن یک خصوصیت شخصیتی که سالها با آن زندگی کردهایم خیلی سخت است. شیوا شریعتپناهی به کسانی که کمالگرا هستند و آنهایی که در کمالگرا شدن افراد نقش دارند چند راهکار موثر برای اصلاح ارائه میدهد. در ابتدا باور کنید که میتوانید تغییر کنید. علت کمالگراییتان را بشناسید. همین که بدانید والدینتان قدرتطلب بودهاند یا کمالگرا باعث میشود بهتر خود و کمالگراییتان را بشناسید و این بسیار کمککننده خواهد بود. باورهای غیرمنطقیتان را بازسازی کنید. با شناسایی باورهای کمالگرایانهتان میتوانید باورهای کمی منصفانهتر را جایگزین کنید. تکرار این کار باعث میشود که بهتدریج ذهنتان یاد بگیرد خود به خود به همان باورهای منصفانه و عقلانیتر فکر کند و نه باورهای کمالگرایانه. اگر والدین آگاه باشند که تربیت کردن بچههایشان به شیوه اربابمنشانه تاثیری اینچنین ناخوشایند روی فرزندانشان دارد، احتمالا کمی خودشان را کنترل خواهند کرد.
شریعتپناهی تصریح میکند: شمایی که کمالگرایید و احتمالا والدین قدرتطلب یا کمالگرایی داشتهاید، هم اکنون که جوان رشیدی شدهاید و در آستانه ازدواج و تشکیل خانواده هستید، بدانید که اگر این خصوصیت منفیتان را تغییر ندهید در آینده آن را به فرزندانتان انتقال خواهید داد. فرزندانی که همیشه برای رسیدن به بهترینها در تنش و اضطراب بهسر میبرند و هیچگاه مفهوم آرامش و خشنودی را نخواهند فهمید.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: کمال گرایی جوانان جامعه شریعت پناهی کمال گرایی گرا هستند قدرت طلب کمال گرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۱۱۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصویرنگاری نرم از مداخلهگرایی آمریکا
ساده انگاری مداخلهگرایی غرب و در راس آن آمریکا در نظام بین الملل، یکی از دستورالعملهایی است که از سوی جریانهای رسمی و پنهان قدرت در واشنگتن و اتحادیه اروپا دنبال میشود. - اخبار سیاسی -
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- خبرگزاری فرانسه در تازهترین گزارش خود، سفر آنتونی بلینکن وزیر امورخارجه آمریکا به ریاض را به مثابه سفری در راستای ایجاد قدرت بازدارندگی منطقهای و جلوگیری از وقوع تهدیدات مستمر در غرب آسیا دانسته است.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، اخیراً خواستار استقرار دفاع «یکپارچه» از کشورهای عربی خلیج فارس در برابر جمهوری اسلامی ایران شده و آن را معطوف به واکنش قاطعانه و غیرتمندانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قبال تجاوز صهیونیستها به حریم دیپلماتیک ایران در دمشق صورت داده است.
نکته دیگر اینکه بلینکن از کشورهای عربی منطقه خواسته است تا دراین خصوص، هم افزایی با رژیم اشغالگر قدس را نیز در دستورکار قرار داده و به روند رسمیت بخشی به رژیم قاتل و کودک کش صهیونیستی سرعت ببخشند.
بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران توان بازدارندگی خود را به رخ همه بازیگرانی کشیده که در پازل دشمنان امنیت منطقه بازی می کنند.با این حال در انعکاس سفر بلینکن به ریاض و متعاقبا امان ( پایتخت اردن) سوالاتی وجود دارد که نه تنها خبرگزاری فرانسه، بلکه دیگر رسانه های غربی نیز نسبت به پاسخدهی به آنها عاجز هستند:
-کلیت حضور یک مقام از آن سوی اقیانوس آرام برای تعیین تکلیف در خصوص امنیت منطقه غرب آسیا چه منطقی به لحاظ حقوقی، راهبردی و عقلانی دارد؟
- آمریکا به عنوان اصلیترین حامی رژیم کودک کش و جعلی صهیونستی، چه نقشی در خلق بحرانهای مزمن منطقهای و تعمیم آن به سرتاسر حوزه جغرافیایی جهان اسلام ایفا نموده است؟
- قرائت آمریکا از مفهوم بازدارندگی، تا چه اندازه ای با ایجاد ثبات و امنیت در نظام بین الملل قرابت دارد و حضور آمریکا در مناطق مخالف جهان چگونه منجر به خلق گره های کور راهبردی در آن حوزه های جغرافیایی شده است؟
- ترس از عملیات موفقیت آمیز وعده صادق و شکست سنگین مشترک رژیم اشغالگر قدس و آمریکا در این آوردگاه، چه تاثیری بر تشدید سردرگمی استراتژیک و تاکتیکی غرب در منطقه غرب آسیا داشته است؟
بهتراست خبرگزاری فرانسه به جای قهرمان سازی از قاتلی به نام بلینکن که دولت متبوعش از یک سو مقابل هرگونه توقف نسل کشی در غزه ایستاده و از سوی دیگر به سرکوب وقیحانه دانشجویان منتقد جنایات صهیونیستها در دانشگاههای آمریکا می پردازد، پاسخگوی سوالات شفاف فوق باشد.
بدیهی است که یکی از مهمترین کارویژهها و وظایف رسانههای غربی، جلوگیری از طرح این پرسشهای هدفمند، آن هم به واسطه تهیه و تنظیم گزارشهایی تکراری و نخ نما (مانند گزارش اخر خبرگزاری فرانسه) است.
ساده انگاری مداخلهگرایی غرب و در راس آن آمریکا در نظام بین الملل، یکی از دستورالعملهایی است که از سوی جریانهای رسمی و پنهان قدرت در واشنگتن و اتحادیه اروپا دنبال میشود.
این در حالیست که جنگ غزه و تحولات آن، این استراتژی خطرناک را بیش از پیش در معرض دید و قضاوت افکار عمومی دنیا قرار داه است.بخش اعظمی از خیزشهای عمیق صورت گرفته در کشورهای غربی علیه حکمرانان آنها، ناظر بر همین حقیقت مطلق است.حقیقی که احتمالا رسانه های غربی دیگر فرصت چندانی برای درک آن نداشته باشند.
انتهای پیام/